سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحریف کلام الهی

البقرة (2): آیه 75 أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

 آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‏اى از آنها سخنان خدا را مى ‏شنیدند و پس از فهمیدن آن را تحریف مى‏ کردند در حالى که علم و اطلاع داشتند.

بعضى از مفسران در شان نزول دو آیه اخیر از امام باقر ع چنین نقل کرده‏ اند:

" گروهى از یهود که دشمنى با حق نداشتند هنگامى که مسلمانان را ملاقات مى‏  کردند از آنچه در تورات پیرامون صفات پیامبر اسلام ص آمده بود به آنها خبر مى‏ دادند،







 

نامه ای به شهرداری های سراسر کشور

با عرض سلامت و خسته نباشید

وقتی از بسیاری از ماها سؤال می شود آرزوی شما چیست، فوری در جواب می گوییم «ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)»

حال اگر سؤال دومی پرسیده شود که «شما چه اقدامی برای تعجیل فرج امام داشته اید» بعید است جواب درستی بدهیم، زیرا تصور آن است که ما باید زندگی خودمان را داشته باشیم، باقی کارها به ما مربوط نمی شود.

اما من فکر می کنم ما خیلی کارهای جدی و مهمی را می توانیم انجام دهیم که در حال حاضر اولین آن ها را به مسئولین محترم شهرداری های سراسر کشور پیشنهاد می کنم:







 

ورود منافقانه یهود به اسلام

 [سوره البقرة (2): آیه 8]

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ

با ظهور اسلام منافع بسیارى از سردمداران مدینه مخصوصا یهود که در آن زمان مورد احترام عربها بودند به خطر افتاد، روى این اصل آنها ظاهرا مسلمان شدند و در خفا نقشه در هم شکستن اسلام را طرح‏ریزى کردند.[1]

آنها نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند، بلکه در آشکار و نهان بر ضد اسلام قیام کردند، همان مبارزه‏اى که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد.[2]

 



[1] . تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 91

[2] . تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 202

 




برچسب ها : یهود در قرآن



سر باز زدن از حق

سوره البقرة (2): آیه 44

أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مى ‏کنید، اما خودتان را فراموش مى نمائید با اینکه شما خودتان کتاب (آسمانى) را مى‏ خوانید، آیا هیچ فکر نمى‏ کنید؟








حق به جانب

وقتی موهای پسربچه همسایه را کشید، فریاد پسر بچه بلند شد.

دخترک در حالی که دست به کمر زده بود با غرور نگاهش می کرد.

مادر پسرک از دختر نزد مادرش شکایت برد. مادر دختر با چهره حق به جانب گفت:" مگه دخترم چکار کرده، از خودش دفاع کرده، حقش بوده...

و همچنان دختر با غرور نگاه می کرد.

فردای آن روز باز بچه ها مشغول بازی شدند اما این بار پسرک موهای دختر را کشید و او را به گریه وا داشت






صفحات :
|  <  1  2  3  4  5  >>  >  |