حق به جانب

وقتی موهای پسربچه همسایه را کشید، فریاد پسر بچه بلند شد.

دخترک در حالی که دست به کمر زده بود با غرور نگاهش می کرد.

مادر پسرک از دختر نزد مادرش شکایت برد. مادر دختر با چهره حق به جانب گفت:" مگه دخترم چکار کرده، از خودش دفاع کرده، حقش بوده...

و همچنان دختر با غرور نگاه می کرد.

فردای آن روز باز بچه ها مشغول بازی شدند اما این بار پسرک موهای دختر را کشید و او را به گریه وا داشت

مادر دختر سراسیمه بیرون دوید... با مشت در خانه همسایه را کوبید

خانم همسایه با اضطراب بیرون آمد و گفت :"چه شده؟ چه اتفاقی افتاده؟"

مادر دختر که سرخ و برافروخته شده بود به شدت دست هایش را تکان می داد و می گفت:" پسرت به چه حقی دخترم را کتک زده، چرا تربیتش نمی کنی، چرا همیشه توی کوچه ها می گردد چرا چرا چرا...

دختر که همیشه شاهد این گونه ماجرا ها بود یک نکته را فهمید و آن این که «همیشه حق با اوست نه دیگران»

دخترک بزرگ شد صاحب همسر و فرزند شد، و هنوز او بود که حق به جانب بود.

امروز نوبت دادگاهش است برای طلاق، از نظر او هیچ وقت حق با همسرش نبود.






برچسب ها : روانشناسی کودک