این هم موسیقی فجر
برچسب ها : شهدا
وجود جانشین برای پیامبران از آدم علیه السّلام تا خاتم
مقاتل بن سلیمان از امام صادق علیه السّلام روایت کند که فرمود:
رسول- خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است:
من سیّد النبیّین هستم و وصىّ من سیّد الوصیّین است و اوصیاى او سیّد اوصیایند. آدم علیه السّلام از خداى تعالى درخواست کرد که وصىّ صالحى براى او قرار دهد، خداى تعالى به او وحى فرمود که من انبیا را به نبوّت گرامى داشتم، سپس خلق خود را اختیار کردم و بهترین آنها را اوصیا قرار دادم. آدم علیه السّلام گوید: اى پروردگار من! پس وصىّ مرا بهترین اوصیا قرار بده، خداى تعالى وحى فرمود که اى آدم به «شیث» وصیّت کن و او همان هبة اللَّه بن- آدم است و آدم به شیث وصیّت کرد و شیث به پسرش «شبّان» وصیّت نمود که او
فرزند نزله حوراست که خداوند او را از بهشت فرو فرستاد و او را تزویج شیث نمود و شبّان به فرزندش «مجلث» وصیّت کرد و او به «محوق» و او به «غثمیشا» و او به «اخنوخ» که همان ادریس پیامبر باشد وصیّت نمود و ادریس به «ناخور» و ناخور آن را به نوح علیه السّلام تسلیم نمود و نوح به «سام» وصیّت نمود و سام به «عثام» و او به «برعیثاثا» و او به «یافث» و او به «برّه» و او به «جفیسه» و او به «عمران» و عمران آن را به «ابراهیم» خلیل علیه السّلام تسلیم نمود و ابراهیم به فرزندش «اسماعیل» وصیّت کرد و او به «اسحاق» و او به «یعقوب» و او به «یوسف» و او به «بثریا» و او به «شعیب» و او به «موسى» بن عمران و او به «یوشع» بن نون و او به داود و او به «سلیمان» و او به «آصف» بن برخیا و او به «زکریا» و زکریا آن را به «عیسى» بن مریم تسلیم نمود و عیسى به «شمعون» بن حمون الصفا وصیّت کرد و او به «یحیى» بن زکریّا و او به «منذر» و او به «سلیمه» و او به «برده»، سپس
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: و برده آن را به من تسلیم نمود و من آن را به تو اى علىّ، تسلیم خواهم کرد و تو آن را به وصىّ خود خواهى داد و وصىّ تو آن را به اوصیاى تو که از فرزندانت هستند خواهد سپرد یکى بعد از دیگرى تا آنکه برسد به بهترین خلق زمین پس از تو، و محقّقا امّت به تو کافر مىشوند و اختلاف شدیدى در باره تو خواهند داشت کسى که بر تو ثابت باشد مانند همنشین من است و کسى که از تو کناره گیرد در آتش خواهد بود و آتش جایگاه کافران است.
کمال الدین / ترجمه پهلوان، ج1، ص: 402
علّت نیازمندى به امام علیه السّلام
1- ابو حمزه ثمالىّ گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: آیا زمین بدون امام باقى مىماند؟ فرمود: اگر زمین ساعتى بدون امام باشد فرو خواهد رفت.
2- محمّد بن فضل گوید: به امام رضا علیه السّلام گفتم: آیا زمین بدون امام باقى خواهد ماند؟ فرمود: خیر، گفتم: از امام صادق علیه السّلام به ما روایتى رسیده که زمین بدون امام باقى نخواهد ماند جز آنکه خداوند بر اهل زمین و یا بر بندگانش خشم گیرد، فرمود: اگر بدون امام باقى بماند فرو خواهد رفت.
3- ابو هراسه از امام باقر علیه السّلام روایت کند که فرمود: اگر امام را ساعتى از زمین بردارند، زمین و ساکنانش مضطرب شوند همچنان که دریا و اهلش مضطرب شوند.
4-زرارة بن اعین از امام صادق علیه السّلام در پایان حدیثى که در باره امام حسین علیه السّلام است چنین روایت مىکند: اگر حجّتهاى خداوند در زمین نباشند، زمین ساکنانش را بلرزاند و آنچه بر آن است بیفکند، زمین ساعتى خالى از حجّت نخواهد بود.
5- احمد بن عمر گوید: به امام رضا علیه السّلام گفتم: از امام صادق علیه السّلام به ما روایت رسیده است که زمین بدون امام باقى نمىماند. آیا بدون امام باقى مىماند؟
فرمود: معاذ اللَّه! ساعتى هم باقى نخواهد ماند، اگر بدون امام باشد فرو خواهد رفت.
6- ابراهیم بن ابى محمود گوید: امام رضا علیه السّلام فرمود: ما حجّتهاى خداوند در میان خلایق و جانشینان او در میان بندگانش و امینان خداوند بر اسرارش هستیم و ما کلمه تقوى و عروة الوثقى و گواهان خداوند و نشانههاى او در میان آفریدگانش مىباشیم، خداوند آسمان و زمین را به واسطه ما نگاه مىدارد که زایل نشوند و به واسطه ماست که باران مىبارد و رحمت منتشر مىشود و زمین از قائمى از ما خالى نیست که یا آشکار است و یا نهان و اگر زمین یک روز از حجّت خالى باشد زمین و ساکنانش مضطرب شوند همچنان که دریا و اهلش مضطرب مىشوند
ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین / ترجمه پهلوان - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1380 ش.
درگذشت موسى علیه السّلام و غیبت اوصیاء و حجّتهاى پس از او تا روزگار مسیح علیه السّلام
1- محمّد بن عماره از پدرش روایت کند که به امام صادق علیه السّلام عرض کردم:
مرا از وفات موسى بن عمران علیه السّلام آگاه کن، فرمود: چون اجلش فرا رسید و مدّت عمرش به پایان آمد و روزیش به پایان رسید، ملک الموت علیه السّلام به نزد او آمد و گفت: سلام بر تو اى کلیم اللَّه! موسى گفت: و علیک السّلام تو کیستى؟
گفت: من ملک الموتم، گفت: براى چه آمدى؟ گفت: آمدهام تا تو را قبض روح کنم،