باب- 10- غیبت امام منتظر، خلیفه دوازدهم علیه السّلام 

فرات بن أحنف از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران خود علیهم السّلام فرمود: «در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السّلام آب فرات بالا آمد، پس آن حضرت و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السّلام سوار شدند،

چون گذارشان بر طایفه ثقیف افتاد آنان گفتند على آمده است آب را به جاى خود بازگرداند (فرو نشاند)، پس علىّ علیه السّلام فرمود: بدانید به خدا قسم من و این دو فرزندم یقینا کشته خواهیم شد و بدون تردید خداوند مردى را که از فرزندان من است در آخر الزّمان بر مى‏انگیزد که خونخواهى ما خواهد کرد، و او حتما از مردم پنهان خواهد شد براى مشخّص شدن گمراهان در زمان غیبت، تا جایى که نادان بگوید: خدا را در آل محمّد نیازى نیست».

 

مفضّل بن عمر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: «یک خبر که آن را درک مى‏کنى بهتر است از ده خبر که صرفا آن را روایت مى‏کنى، همانا هر حقّى داراى حقیقتى است و هر کار درستى را نورى است، سپس فرمود: و به خدا سوگند، کسى از شیعیان خود را فقیه نمى‏شماریم تا اینکه به رمز سخنى به او گفته شود و او آن رمز را دریابد، همانا امیر المؤمنین علیه السّلام بر منبر کوفه فرمود: «به راستى که فتنه‏هایى ظلمانى و کدر و تاریک پشت سر دارید که جز نومه (کسى که عنوانى در مردم ندارد و به کلّى قدرش مجهول و ناشناخته است) کسى از آن نجات نمى‏یابد، به آن حضرت عرض شد: اى امیر مؤمنان نومه چیست؟ فرمود: آن کسى است که مردم را مى‏شناسد ولى مردم او را نمى‏شناسند، و بدانید که زمین از حجّت خداى عزّ و جلّ خالى نمى‏ماند ولى خداى عزیز به زودى دیده خلقش را از او نابینا مى‏سازد به خاطر ظلم و جورشان و زیاده‏روى آنان نسبت به خودشان، و اگر زمین یک ساعت از حجّت خدا خالى بماند اهل خود را فرو مى‏برد، لکن آن حجّت مردم را مى‏شناسد و آنان او را نمى‏شناسند، چنان که یوسف مردم را (برادرانش را) مى‏شناخت و آنها او را نمى‏شناختند. سپس آن حضرت این آیه را  تلاوت فرمود: «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ...» اى دریغ بر بندگان، پیامبرى بر ایشان نیامد مگر اینکه او را به مسخره مى‏ گرفتند».


غیبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 199

 




برچسب ها : منجی در اسلام